خود خواهي

 

آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را ديد که نزديك در دروازه های جهنم ايستاده بود.

 فرشته ای به او گفت:" يک کار خوب در زندگيت انجام داده ای و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن  و بگو آن کار خوب چه بوده؟!"

 مرد به ياد آورد که يک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش ديد و برای آنکه آن را زير پا له نکند مسيرش را تغيير داد..

.فرشته لبخند زد و تار عنکبوتی از آسمان پايين آمد و با خود مرد را به سوی بهشت برد... عده ای از جهنمی ها نيز از فرصت استفاده کرده و از تار بالا آمدند... اما مرد آنها را به پايين هل داد  تا مبادا  تار پاره شود و اين فرصت استثنايی از دست برود. اما در اين لحظه به يکباره تار پاره شد و مرد دوباره به جهنم سقوط کرد.

 

فرشته آهی کشيد و گفت:                                                                                            

 افسوس! تنها به فکر خود بودن ، همان يک کار خوبی را که باعث نجات تو بود، ضايع کرد

حالا بياييد تو همين زمين خودمان ببينيم كه ماها جزو كدام دسته ايم؟

 _آيا جزو كسايي هستيم كه وقتي مي بينيم كه ديگران به كمك نياز دارند  بي تفاوت از كنارشون مي گذريم يا فقط به كشيدن آهي كفايت مي كنيم و مي گوييم كه كاش مي تونستم كمكش كنم و اين طوري وجدان خودمونو راحت مي كنيم ودر عمل كاري نمي كنيم.

_ يا مانند كسايي هستيم كه بي تفاوت نيستند و كاري هر چند كوچك و قدمي هر چند ناچيز براي كمك به فرد ي كه نياز به كمك و يا شايد همدلي داره ،برمي دارند؟

_يا مثل مرد قصه مان فقط وفقط به موقعيت خودمان فكر مي كنيم و ديگران برايمان ارزش ندارند وسعي مي كنيم كه خودمان را در زندگي بالا بكشيم حتي به بهاي زير پا گذاشتن حقوق ديگران؟




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: